اندکی صبر سحر نزدیک است


۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

خیانت



اگر خیانتی به خاطر جنایتی، علیه یک دولت صورت گیرد،به مراتب کم ارزش تر از خیانتی است که علیه یک ملت ارتکاب شود... هزاران راه برای خیانت وجود دارد. میتوان از طریق اعمال زور،استبداد،ترور و ... علیه یک ملت خیانت کرد. میتوان میلیون ها زن و مرد را نیازمند و استثمار کرد. میتوان آن ها را از دارایی شان محروم ساخت. می توان قوانین ظالمانه وضع کرد و دادگاه ها را به عواملی برای قلع و قمع مبدل ساخت. می توان تبلیغات دروغ رواج داد و دو گروه از جامعه ای واحد را بی هیچ علت و دلیلی علیه هم شورانید. می توان آتش جنگ روشن کرد . میتوان ارگان های حامی ملت را به ابزاری برای سرکوب آن تبدیل کرد.میتوان خون ملت را در شیشه کرد و برایشان قصه هزار ویک شب تعریف کرد و همه مشکلات و مصائب را گردن استکبار جهانی انداخت.

میشود این پدیده ها را به کیمیاگران قدیمی که مخالف سرنوشت طبیعت بودند و طلا را از خون مردم می ساختند تشبیه کرد... و بدین گونه به ملت خیانت ورزید.

اینها همان گروه هایی هستند که همیشه خیانت می کنند، اقلیت ناچیزی از مردم که از امتیازات و مزایای بسیار برخوردارند- می کوشند به هر قیمتی هست،حکومت را در دست داشته باشند.حتی اگر حفظ این حکومت به بهای قربانی کردن اکثریت عظیم توده های مردم باشد. این خیانت ورزی مربوط به دنیای امروز نیست،این رشته سیاه در تاروپود تاریخ بکار گرفته شده است. اما ملت در عصر ما توانسته است نیرویی پیدا کند که نطیر آن در گذشته وجود نداشت.ملت اکنون خواستار زندگی بهتر است و البته آن گروه ناچیزمی کوشند تا همچنان این توده های به پا خاسته را از حالت سر کشی بیرون بیاورند و در اسارت نگاه دارند اما...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر